Five Feet Apart
Can you love someone you can never touch?
Stella Grant likes to be in control—even though her totally out of control lungs have sent her in and out of the hospital most of her life. At this point, what Stella needs to control most is keeping herself away from anyone or anything that might pass along an infection and jeopardize the possibility of a lung transplant. Six feet apart. No exceptions.
The only thing Will Newman wants to be in control of is getting out of this hospital. He couldn’t care less about his treatments, or a fancy new clinical drug trial. Soon, he’ll turn eighteen and then he’ll be able to unplug all these machines and actually go see the world, not just its hospitals.
Will’s exactly what Stella needs to stay away from. If he so much as breathes on Stella she could lose her spot on the transplant list. Either one of them could die. The only way to stay alive is to stay apart. But suddenly six feet doesn’t feel like safety. It feels like punishment.
What if they could steal back just a little bit of the space their broken lungs have stolen from them? Would five feet apart really be so dangerous if it stops their hearts from breaking too?
Five Feet Apart
آیا می توانید کسی را دوست داشته باشید که هرگز نمی توانید او را لمس کنید؟
استلا گرانت دوست دارد تحت کنترل باشد – حتی اگر ریه های کاملاً غیرقابل کنترل او را در بیشتر عمرش به بیمارستان فرستاده و خارج کرده است.
در این مرحله، چیزی که استلا بیش از همه باید کنترل کند، دور نگه داشتن خود از هر کسی یا هر چیزی است که ممکن است از طریق عفونت منتقل شود و احتمال پیوند ریه را به خطر بیندازد.
شش فوت از هم فاصله دارند. بدون استثناء.
تنها چیزی که ویل نیومن می خواهد کنترل آن را در دست داشته باشد، خروج از این بیمارستان است.
او نمیتوانست به درمانهایش یا یک آزمایش دارویی بالینی جدید اهمیت بدهد.
به زودی، او هجده ساله میشود و سپس میتواند همه این ماشینها را از برق بکشد و در واقع دنیا را ببیند، نه فقط بیمارستانهای آن را.
ویل دقیقاً همان چیزی است که استلا باید از آن دور بماند. اگر او به اندازه استلا نفس بکشد، ممکن است جای خود را در لیست پیوند از دست بدهد.
هر کدام از آنها ممکن است بمیرد. تنها راه زنده ماندن جدا ماندن است.
اما ناگهان شش فوت احساس امنیت نمی کند. انگار مجازاته چه می شد اگر آنها می توانستند فقط کمی از فضایی را که ریه های شکسته آنها از آنها ربوده است، بدزدند؟
آیا فاصله پنج فوتی از هم واقعاً اینقدر خطرناک خواهد بود که قلب آنها را نیز از شکستن باز دارد؟
خرید آنلاین کتب کمیاب رمان زبان اصلی (زبان انگلیسی) از الوبوک تخفیفی ترین سایت کتاب
دیدگاه خود را بنویسید